حکایتی جالب و خواندنی از آلبرت انیشتین
دل نوشته های من و تنهایی

بنام او و براي او كه همه اوست

يک گروه از دانشمندان پنج ميمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس يک نردبان که بالای آن مقداری موز گذاشته شده بود قرار دادند
     هربار که ميمونی از نردبان بالا رفت، دانشمندان ميمون های ديگر را با دوش آب سرد خيس کردند.
    پس از مدتی، هر ميمون که از نردبان بالا رفت ميمون های ديگر ميمونی را که از نردبان بالا رفته بود را کتک زدند.
      پس از مدتی، هيچ ميمونی ديگر جرات اينکه از نردبان بالا رود را نداشت، گرچه وسوسه او بسيار عميق بود.
      دانشمندان تصميم ميگيرند يکی از ميمون ها را با ميمون جديدی عوض کنند. ميمون تازه اولين کاری که می کند برای بدست آوردن موز از نردبان بالا می رود. ولی ميمون ها ديگر او را محکم کتک می زنند
          پس از چند بار کتک خوردن، ميمون تازه وارد فرا می گيرد که نبايستی از نردبام بالا برود، اما هرگز نميداند چرا.
    ميمون دوم جايگزين می شود و همان وضع ادامه می يابد. ميمون اول هم در کتک زدن ميمون دوم همکاری می کند. ميمون سوم جايگزين می شود و همان وضع کتک زدن ادامه ميابد. ميمون چهارم جايگزين می شود و همچنان کتک زدن هر ميمونی که از نردبان بالا می رود ادامه دارد. ميمون پنجم هم
جايگزين می شود و کتک زدن و کتک خوردن همچنان ادامی ميابد
    حالا آنچه مانده ميمون های جديدی هستند که حتا هيچکدامشان دوش آب سرد را هرگز تجربه نکرده اند، ولی همچنان هر ميمونی که از نردبان بالا می رود را کتک می زنند.
      اگر ممکن بود از ميمون ها پرسش شود چرا آنانی را که از نردبان بالا ميروند را کتک می زنند، مطمئن باشيد جواب می توانست اين باشد...
”من نميدانم – اين روش کاری است که در اينجا مرسوم است“
    آيا اين بنظر شما مانوس و خودمانی نيست؟؟
    اين دست يافت فراغت را که اين موضوع را با ديگران شريک بشويد از دست ندهيد، زيرا ممکن است آنها هم از خودشان بپرسند چرا ما به آن کار هائی که می کنيم ادامه می دهيم، اگر راه ديگری در آن بيرون وجود دارد که عاقلانه تر است!!؟
          « فقط دو چيز بیکران و سرمد است: کهکشان و حماقت انسان، درمورد پيشترمطمئن نيستم !» 

 



نظرات شما عزیزان:

CRISTIANO
ساعت21:13---10 دی 1389
واقغا عالي بود معين جان

دمت گرم دادا

بهت تبريك ميگم



آیدا
ساعت21:19---8 آذر 1389
خیلی خیلی خیلی... جالب بود!!
ببخشید انقد دیر سر زدم !


hassan
ساعت3:49---25 آبان 1389
ســــــــــــــــلام.. خوبی..




ممنون از حضور سبزت....



عزیزم ܨܓܨ ღکلبه عاشقیღ ܨܓܨ با موضوع انتظار آپ شد.


ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ

بیا که لحظه لحظه های انتظار

تمـــام وجـــود خســـته مـــرا بـــه نیســـتی کشـــانده اســـت

ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ ܨܓܨ




راستی از این به بعد هر مطلبی که به روز میکنم متناسب با موضوع موزیکش رو هم میزارم.. اگه میشه نطرتو هم در این باره بگو...



گلم بازم منتظر حضور سبزت تو وبلاگ عاشقی هستم..


بهاری باش....


زودی بیا که منتظرتم...


mina
ساعت15:32---24 آبان 1389
فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد.

mina
ساعت15:23---24 آبان 1389


mina
ساعت15:21---24 آبان 1389


so0deh
ساعت23:33---23 آبان 1389
salammmm matne vaghan jalebi bo0dd
eine hamin alane ma albate ba adamaaaaaa koli azin sozhe mozheha mibinim ke begole khodeton beporsiii
dalilo nemidonan
movafaghbashiii



saman
ساعت12:20---23 آبان 1389
سلام دوست خوبم
ما یه گذر زدیم به اون قدیما ببینیم اونا چیکار میکنن؟ به کجا ها رسیدن؟ زنده ان؟ مردن چی شدن؟
میخوای بدونی کیا؟
پس باید زحمت بکشی تشریف بیاری به خط خطی[لبخند][گل]


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 22 آبان 1389برچسب:,ساعت 23:10 توسط Moein|



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت